محل تبلیغات شما
مدت‌ها بود می‌شناختمش. می‌شناختم؟ گویا! شاید! پسر معقولی به نظر می‌رسید. با هم در چند تیم کار کرده بودیم تا این تیم آخر که با هم بودیم، به کرونا خوردیم و بعد تعطیلات عید کم کم احساس می‌کردم تیم به مشکل خورده است. از پول خبری نبود و در گروه هم کسی چیزی نمی‌‌گفت. تا اینکه بعد از تعطیلات عید به من زنگ زد و گفت: اینا پول ما رو خوردن و نمیدن میخوام برم ازشون شکایت کنم و. راست می‌گفت. از پول خبری نبود.

ما رو به اسم صدا بزنید!

اشک من و دیپلم پدرم!

زل زله بود و دیگر هیچ!

هم ,پول ,تیم ,تعطیلات ,کم ,نبود ,تعطیلات عید ,پول خبری ,خبری نبود ,با هم ,از پول

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

راه الکترونیک